آموزش زبان انگلیسی 8
دنیای شعر و هنر پارسی
تا شقایق هست زندگی باید کرد...

اصطلاحات رایج در متن روزنامه و مجلات

 

نوشته امروز را اختصاص می دهیم به ترجمه ی عباراتی كه در روزنامه ها مجلات و غیره وجود دارد و خواننده را هنگام ترجمه با مشكل مواجه می كند. این عبارات هرچند دربردارنده كلمات سخت و جدید نیستند ، ولی از تركیبی برخوردارند كه چه بسا به سختی می توان به محتوای آنها پی برد.

 

 

1- Teachers have voted in favour of industrial action.

1- معلمین به حمایت از اعتصاب رای دادند.

لغات:

Industrial action : a strike or other protest at work 

اعتصاب در محل كار

 

2- Younger workers tend to be at an advantage when applying for jobs.

2- كارگران جوان هنگام درخواست شغل مواظبند كه كه نفعی عائدشان شود.

لغات:

to be at an advantage: have an advantage

فائده ای داشتن، به صرفه بودن

3- 'He always does this,' said Isabelle, by way of apology.

3- ایزابل گفت: او همیشه برای اینكه بفهماند متاسف است ، اینگونه رفتار میكند.

لغات:

by way of apology: in order to show you are sorry

برای نشان دادن تاسف برای معذرت خواهی.

 

4- My trousers were caked with blood.

5- شلوارم کاملا از خون رنگین شده بود.

لغات:

Be caked with blood: covered in dry blood.

مملو از خون خشک شده شدن

 

5- They work hard at school without giving the appearance of being particularly hard-working.

5- آنها به سختی کار میکنند بدون اینکه واقعا به نظر بیاید که سخت کوشند.

لغات:

give the appearance of something/give every appearance of something :seem to be something

 شبیه کسی بودن - در ظاهر مانند کسی یا چیزی شدن

 

6- He was, to all appearances, a respectable, successful businessman.

5- او از هر جهت فردی محترم و تاجری موفق به نظر می رسید.

لغات:

to all appearances :based on the way someone or something seems to most people

 به لحاظ ظاهر از هر جهت

 

7- The Council is currently reviewing the way it deals with planning applications.

7- مجلس در حال حاضر مشغول بازنگری در نحوه برخورد با تقاضانامه های ساخت و ساز  است.

لغات:

planning application :a request for permission to build something

 تقاضانامه ساخت و ساز

 

8- The President would appoint the Council of Ministers, subject to the approval of the National Assembly.

8- رئیس جمهور بر اساس موافقت سازمان ملل وزراء مجلس را منصوب می کند.

لغات:

subject to somebody's approval :if it is accepted by someone

بر اساس موافقت کسی

 

9- A number of employers have already given their seal of approval to the scheme.

لغات:

9- از لحاظ قانونی طرح تعدادی از کارفرمایان مورد تصویب قرار گرفته است.

seal of approval: if you give something your seal of approval, you say that you approve of it, especially officially

از لحاظ قانونی تائید کردن بر چیزی مهر تائید زدن

 

10- Dr Coleman has delivered hundreds of            babies.

10- دکتر کلمن صدها بچه را به دنیا آورده است.

لغات:

deliver a baby: help a woman to give birth to a baby

 کمک کردن به زن باردار برای دنیا آوردن فرزند.

 

11- premature babies need special medical care.

11- نوزادان به مواظبت پزشکی مخصوص احتیاج دارند.

لغات:

premature baby: a baby that is born too early.

 بچه تازه به دنیا آمده - نوزاد

 

12- a powerful blow that knocked his opponent off balance.

12- مشتی محکم که بعد از کوفتن تعادل حریف را به هم زد.

لغات:

be off balance: unable to stay steady.

 نداشتن تعادل

 

13- I've got a good sense of balance and learnt to ski quite quickly.

13- من از تعادل خوبی برخوردارم و اسکی را خیلی زود یاد

گرفتم.

لغات:

sense of balance: a state in which all your weight is so evenly spread so that you do not fall

تعادل خوب

 

14- The entertainment includes a disco and live band.

14- پذیرائی شامل دیسکو و موسیقی زنده است.

لغات:

live band: a band playing live music, not recorded music.

 ارکستری که فقط موسیقی زنده پخش می کند.

 

 

15- We've tried to mend the fence several times, but we're fighting a losing battle.

15- چند بار سعی کردیم که حصار را تعمیر کنیم ولی سرکار بودیم. با چیز دست نیافتنی ای درگیر بودیم.

لغات:

a losing battle: something you cannot achieve.

 چیز دست نیافتنی

 

16- Keeping the house tidy is an uphill battle .

15- تمیز نگه داشتن خانه خیلی سخت است.

لغات:

an uphill battle: something that is very difficult to do.

کار سخت و دشوار

 

17: Come and stay. The spare bed's available for you.

17- نزد ما بیا و بمان یک تخت خالی برای شما داریم.

لغات:

spare bed: a bed for visitors to your home.

تخت خالی برای میهمانان

 

18- It is a widely held belief that violent crime is increasing.

این یک عقیده فراگیر است که جرم همچنان در حال افزایش است.  18-

لغات:

a widespread/common/widely held belief: something that many people think.

عقیده فراگیر

 

19- a strongly held belief that stealing is wrong

19- اعتقادی راسخ به اینکه دزدی عملی اشتباه است.

لغات:

a deeply held/strongly held belief: something you believe very much.

 اعتقاد راسخ چیزی که کاملا به آن اعتقاد داریم.

 

20- We're just beginning to reap the benefits of all our hard work.

20- تازه شروع کردیم که از مزایای کار سختمان بهره مند شویم.

لغات:

reap the benefits of something: enjoy the advantages of something.

از مزایای چیزی بهره مند شدن.

 

22- I always get the blame for his mistakes!

22- من همیشه بخواطر اشتباهات او ملامت میشوم.

لغات:

get the blame: be blamed.

 مواخذه شدن

 

23- In my opinion, the blame lies with the police.

23- به نظر من تقصیر با پلیس است.

لغات:

the blame lies with somebody: used to say that someone did something.

تقصیر با کسی بودن

 

24- His mother's death was a shattering blow.

24- یک لطمه سخت موجب مرگ مادرش شد.

لغات:

shattering/devastating/bitter blow: something that makes you extremely disappointed and upset بدبیاری - لطمه - فاجعه - مصیبت .

 

25- the bitter border dispute between the countries.

25- یک مناقشه مرزی تلخ بین کشورها.

لغات:

border dispute: a disagreement about where the border should be.

اختلاف مرزی - مناقشه مرزی

 

26- The project was completed within budget.

26- پروژه درست به اندازه بودجه تعیین شده خرج گرفت.

لغات:

on/within budget :not costing more money than planned

 به اندازه بودجه تعیین شده.

 

27- Feature movies always run over budget.

27- فیلمهای بلند همواره بیش از مقدار در نظر گرفته شده خرج بر می دارند.

لغات:

over budget :costing more money than planned

 خرج برداشتن بیش از مقدار متصور

 

28- We have to keep within a tight budget.

28- ما باید با یک بودجه محدود سر کنیم.

لغات:

a tight budget :when there is not much money available

 بودجه کاملا اندازه و حساب شده

 

29- a woman of slight build.

29- یک زن لاغر اندام

لغات:

slight build :a body shape that looks thin

لاغر اندام

 

30- It is by no means certain that the deal will be accepted.

30-  ظاهرا معامله مورد قبول قرار خواهد گرفت.

لغات:

by no means certain/far from certain :not definite

 احتمالا - ظاهرا

 

31- There's always the chance that something will go wrong.

31-  همیشه این احتمال وجود دارد که چیزی اشتباه از آب در آید.

لغات:

there's a chance that :it is possible that

 امکان داشتن - محتمل بودن

 

32- Chances are they'll be out when we call.

32- احتمالا وقتی ما تماس بگریم آنها بیرون باشند.

لغات:

chances are :it is likely

 احتمال دارد.

 

33- Police dropped the charges against him because of insufficient evidence.

33- پلیس بدلیل مدارکی که کافی نبود از اتهام علیه او صرفنظر کرد.

لغات:

drop the charges :decide to stop making charges

از اتهام صرفنظر کردن - دیگر فرد را متهم به انجام کاری نکردن.

 

34- Green was cleared of all charges against him.

34- گرین از هر اتهامی که علیه او بود تبرئه شد.

لغات:

be cleared/acquitted of a charge :when someone is officially not guilty at the end of a trial

lبی گناه شناخته شدن

 

35- I want you to get those plates as clean as a whistle.

35- میخواهم که آن بشقابها را کاملا تمیز کنی.

لغات:

as clean as a whistle :very clean

کاملا تمیز

 

36- The bank agreed to extend the loan if certain conditions were met.

36- بانک موافقت کرد که یکسری شرائط مورد توافق قرار گید مقدار وام را زیاد کند.

لغات:

meet/satisfy/fulfil a condition :do what has been agreed.

طبق قرارداد عمل کردن

 

37- Informed consent was obtained from all participants before the study began.

37- قبل از شروع پژوهش رضایت شرکت کنندگان از نحوه کار گرفته شد. همه راضی بودند

لغات:

informed consent :consent based on full information about what will happen 

رضایت آگاهانه آگاهی از نحوه کار و رضایت

 

38- It is clear that the election will be a close contest.

38- کاملا واضح است که انتخابات رقابی تنگاتنگ خواهد بود.

لغات:

close contest :when someone wins by only a very small amount

رقابت تنگاتنگ

 

39- the 1975 Liberal leadership contest.

39- رقابت رهبران آزادیخواه در سال 1975

لغات:

leadership contest :when two politicians compete to become the leader of their party

 رقابت رهبران سیاسی

 

40- The funds will just cover the museum's running costs.

40- بودجه مزبور فقط برای خرج اداره موزه کافی خواهد بود.

لغات:

running/operating costs :what it costs to organize an event or run a business.



این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 17 اسفند 1390برچسب:, توسط محمد |